وبلاگ علمی و مذهبی کوثر

وبلاگ کوثر شامل مطالب علمی و مذهبی مفیدی می باشد که میتوانید از آن ها اســـتفاده کنید

وبلاگ علمی و مذهبی کوثر

وبلاگ کوثر شامل مطالب علمی و مذهبی مفیدی می باشد که میتوانید از آن ها اســـتفاده کنید

به نام خدا
با سلام ابراهیم ارجبی هستم دانش آموز پایه نهم دبیرستان نمونه دولتی شهید آزادیخواه واقع در استان گلستان و در شهرستان گالیکش بنده تا کلاس ششم دبستان در مدرسه ادب در شهرستان کلاله درس خوانده و پس از قبول شدن در آزمون نمونه دولتی برای ادامه تحصیل به شهرستان گالیکش آمدم.

آثار پرفاییده حسن خلق

چهارشنبه, ۱۹ دی ۱۳۹۷، ۱۰:۰۰ ب.ظ

آثار حسن خلق

به راستى آثار حسن خلق که بخشى از آن در دنیا و همه ى آن در آخرت ظهور عینى پیدا مى کند قابل شماره کردن نیست. چنان که در روایات آمده است: هیچ حقیقتى در میزان عمل انسان در قیامت سنگین تر از حسن خلق نیست «1».

انسان اگر ایمان و عملش قوى و فراوان باشد ولى از زیبایى هاى اخلاق برخوردار نباشد، در دنیا و بویژه در برزخ و آخرت دچار مشکل مى شود.

 

داستان شگفت انگیز سعد بن معاذ

امام صادق علیه السلام مى فرماید: گروهى نزد پیامبر خدا آمدند و او را به مرگ سعد بن معاذ خبر دادند، پیامبر با اصحاب براى تجهیز سعد حرکت کردند، و در حالى که بر چهارچوب در غسّال خانه قرار داشتند به غسل دادن بدن سعد فرمان دادند. هنگامى که او را حنوط و کفن کردند و بر تخته اى براى حمل به سوى بقیع قرار دادند، حضرت با پاى برهنه و بدون عبا دنبال جنازه حرکت کردند، سپس گاهى طرف راست جنازه را بر دوش مى گرفتند و گاهى طرف چپ را تا به قبر رسیدند. پیامبر وارد قبر شد و با دست مبارکش لحد چید و از اصحاب مى خواست که سنگ و خاک به حضرت دهند تا روزنه هاى بین لحد را بگیرد؛ چون فارغ شدند و خاک روى لحد ریخته شد و قبر به طور کامل بسته شد،

فرمود: من مى دانم به زودى جنازه مى پوسد ولى خدا بنده اى را دوست دارد که هرگاه کارى مى کند محکم و استوار انجام مى دهد، به این خاطر در چینش لحد و بستن روزنه هاى آن با سنگ و خاک دقت کردم.

در آن لحظه مادر داغدیده ى سعد از گوشه اى فریاد برداشت: اى سعد! بهشت بر تو گوارا باد، ولى پیامبر فرمودند: اى مادر سعدا مطلبى را بر پروردگارت در مورد فرزندت این گونه قاطع و یقینى نسبت مده؛ زیرا فشار سختى به سعد وارد شد!!

چون پیامبر و مردم از دفن سعد برگشتند، گفتند: اى پیامبر خدا! کارى را از شما در مورد سعد دیدیم که بر کسى ندیدیم، با پاى برهنه و بدون عبا تشییع جنازه آمدید. فرمودند: در این حالت به فرشتگانى که به تشییع آمده بودند اقتدا کردم. گفتند: گاهى جانب راست و گاهى جانب چپ جنازه را بر دوش گرفتید.

فرمود: در تشییع جنازه دستم در دست جبرئیل بود، آنچه او انجام داد من انجام دادم. گفتند: شما براى غسلش اجازه دادى و بر او نماز گزاردى و لحدش را چیدى آن گاه گفتى: فشارى سخت بر او وارد شد! فرمود: آرى، زیرا با خانواده اش بداخلاق بود!! «2» ولى اگر انسان از ایمانى متوسط یا حداقل، و عملى اندک برخوردار باشد ولى با سرمایه اى سرشار از مکارم اخلاقى زندگى کند، و با خانواده و اقوام و مردم در همه ى زمینه هاى اخلاقى خوش رفتار باشد در دنیا کمتر دچار مشکل مى شود و در آخرت مکارم اخلاقش رحمت و فیوضات بى نهایت حق را جذب مى کند.

 

مراتب حیات

براى این که بتوان به بخشى از آثار مکارم اخلاق و جایگاهى که در زندگى دارد و این که در خیمه ى حیات چه نور پرفایده اى را مى افشاند باز گفت، ناچار باید مقدمه اى را در رابطه با حیات ذکر کرد؛ مقدمه اى که از مضامین آیات قرآن و روایات اهل بیت استفاده شده است.

حیات و زندگى از نظر آیات و روایات داراى چهار مرتبه است:

1- حیات طبیعى. 2- حیات معنوى و انسانى. 3- حیات طیّبه. 4- حیات برتر و ملکوتى؛ که هر یک از آنها آثارى از خود در دنیا و آخرت آشکار مى کنند.

 

حیات طبیعى یا مادّى

حیات مادّى از نظر ماهیّت، مساوى با حیات حیوانات است، ولى از نظر آثار به خاطر این که صاحبش داراى آزادى و اختیار است و حیاتش عارى از قیود عقلى و فطرى و دینى است با آثار حیات حیوانى متفاوت است.

انسان در چهارچوب حیات طبیعى و مادّى دنیا را آخرین منزل مى داند و تمام اهدافش خلاصه ى در به چنگ آوردن جاه و مقام و مال و ثروت مى شود. در حصار این حیات از دیدن حقایق کور، و از شنیدن مواعظ کر، و از گفتن حق و پرسیدن از معارف لال، و از فهم واقعیات عاجز و ناتوان است.

در خیمه ى این حیات تمام همّت انسان، لذّت برى و پیروى از شهوات و بندگى نسبت به هوا و هوس است؛ و اگر نتواند مقاصد شومش را تأمین کند تا جایى که قدرتش اقتضا کند به درندگى و ستم و تجاوز و غارت حقوق مردم دست مى زند، و از نظر رفتار و منش از هر جنبنده اى شرورتر مى گردد. در این زمینه فقط به دو آیه از آیات بسیارى که از انسان چنین چهره اى را نشان مى دهد بسنده مى شود:

«لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْیُنٌ لا یُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا یَسْمَعُونَ بِها أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ» «3».

براى آنان دل هایى است که با آن به فهم و درک حقایق برنمى خیزند، و دیدگانى است که با آن واقعیات را نمى نگرند و گوش هایى است که با آن صداى حق را نمى شنوند، اینان چون چهارپایان بلکه گمراه ترند و اینان بى خبرانند.

«وَ الَّذِینَ کَفَرُوا یَتَمَتَّعُونَ وَ یَأْکُلُونَ کَما تَأْکُلُ الْأَنْعامُ وَ النَّارُ مَثْوىً لَهُمْ» «4».

و کسانى که به انکار حقایق برخاستند همواره دنبال لذت جویى و چون چهارپایان دنبال شکم پر کردن هستند و آتش جایگاه آنان است.

 

حیات معنوى

حیات معنوى، حیاتى است که از آراسته شدن به ایمان و عمل صالح و حسنات اخلاقى به دست مى آید. مقدمه ى ظهور این حیات گوش دادن به نداى حق و پیام پیامبران و صداى عرشى و ملکوتى امامان و باور کردن حقایق و به کار گرفتن واقعیات است.

خدا در قرآن انسان را پیش از ورود به این حیات پرارزش- گرچه از حیات طبیعى و مادى برخوردار باشد- مرده مى داند:

«إِنَّکَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتى وَ لا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعاءَ...» «5».

یقیناً تو نمى توانى به این مردگان [زنده نما و لجوجان متعصّب ] چیزى را بشنوانى، و نمى توانى به کران صدایت را برسانى.

انسان پس از این که قلبش با وحى الهى بیعت کرد و گوشش وقف شنیدن صداى حق شد، و آماده ى انجام فرمان هاى پروردگار گشت، به عرصه ى حیات معنوى وارد مى شود و از آثار آن که تجلى فیوضات حق و رفتار نیک با مردم و توشه بردارى براى آخرت است بهره مند مى شود «6».

«وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لا نُکَلِّفُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها أُولئِکَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِیها خالِدُونَ» «7».

و آنان که ایمان آوردند و کارهاى شایسته انجام دادند اهل بهشتند و در آن جاودانه اند، ما کسى را جز به اندازه ى وسع و گنجایشش به دیندارى و اجراى وظایف تکلیف نمى کنیم. تا همه بدانند که ورود به حیات معنوى انحصارى و مربوط به ارواح قدسیه نیست بلکه همگان تا قیامت مى توانند از این نوع حیات بهره مند شوند.

برکت یافتن در زندگى، چشیدن طعم ایمان، امین بودن، بصیرت، توبه، جهاد با مال و جان، احسان، انفاق، مهر ورزى، حلم و بردبارى و... از آثار پرقیمت و باارزش حیات معنوى است.

 

حیات طیّبه

حیات طیّبه مرتبه ى کامل و جامع حیات معنوى است که در فضاى این حیات، انسان فقط به داده ها و عنایات و فیوضات حق قناعت مى کند، و آزاد از هفت دولت به زیست و زندگى خود ادامه مى دهد، و قدم عزت و شرف و کرامت و شخصیت بر فرق افلاک مى نهد، و جز به خدا و الطاف او نمى اندیشد، و در عرصه گاه قیامت بر اساس بهترین اعمال دوران عمرش پاداش مى یابد!

«مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ» «8».

کسانى که عمل شایسته انجام دهند در حالى که با ایمان باشند خواه مرد یا زن به آنان حیات طیبه مى بخشیم و پاداششان را بر پایه ى بهترین اعمالى که همواره انجام مى دادند خواهیم داد.

اساس و پایه ى این حیات، ایمان به خدا و روز قیامت، و یقین به نبوت پیامبران و وحى و فرشتگان است. و نتیجه ى این حیات، آرامش و امنیت، رفاه و صلح، محبت و دوستى، تعاون و تقوا، کرامت و صدق، و باز شدن روزنه هاى قلب براى دریافت الهام و حکمت، و پدید شدن نیروى ولایت در باطن، و قناعت به حلال خدا، و کوشش براى رفع مشکلات مردم، و تبلیغ حقایق و پاکسازى محیط از فحشا و منکرات است؛ و در حقیقت زندگى انسان در این عرصه ى باارزش فرشته گونه خواهد بود، یعنى زندگى و حیاتى که از انواع آلودگى هاى ظاهرى و باطنى پاک و پاکیزه است.

در رابطه با حیات معنوى و مرتبه ى کامل و جامعش- حیات طیبه- روایت بسیار باارزشى در کتاب پرقیمت کافى به این مضمون نقل شده است:

امام صادق علیه السلام از پیامبر روایت مى کند:

مَن عَرَفَ اللَّهَ وعَظَّمَه مَنعَ فَاهُ مِن الکلامِ، وبَطنَهُ مِن الطَّعامِ، وعَفَى نَفسَهُ بالصِّیامِ وَالقیامِ. قالُوا: بآبائِنَا وأُمهاتِنا یا رَسولَ اللَّهِ! هؤلاءِ أولیاءُ اللَّهِ؟ قالَ: إنَّ أولیاءَ اللَّهِ سَکَتوا فَکان سُکوتُهُم ذِکراً، ونَظرُوا فَکان نَظرُهُم عِبرَةً، ونَطقُوا فکان نُطقُهُم حِکمةً، وَمَشَوْا فکانَ مَشْیُهُم بَینَ النّاسِ برکةً، لَولَا الآجالُ التى قد کُتِبَتْ عَلَیهم لم تَقِرَّ أرواحُهُم فى أجسادِهِم خَوفاً مِن العَذابِ وشَوقاً إلَى الثَّوَابِ «9»

. کسى که خدا را بشناسد و او را بزرگ بشمارد زبانش را از سخن بیهوده باز مى دارد، و شکمش را از طعام حرام و اضافى منع مى کند، و باطنش را با روزه و عبادت شبانه تصفیه مى نماید. گفتند: پدر و مادرمان به فدایت اى پیامبر خدا! اینان اولیاى الهى هستند؟ فرمود: به راستى اولیاى الهى ساکتند و سکوتشان ذکر است، و با دقت و تأمّل مى نگرند و نگریستنشان عبرت است، و سخن مى گویند و گفتارشان حکمت است، و راه مى روند و راه رفتنشان میان مردم برکت است، اگر اجلهایى که به آنان مقرّر شده نبود، روحشان در جسدشان به خاطر ترس از عذاب و شوق به ثواب برقرار و پابرجا نمى ماند.

 

حیات برتر و ملکوتى

این حیات حقیقتى است که از برکت ایمان و عمل صالح و بویژه حسنات و مکارم اخلاقى و فضایل درونى در قیامت ظهور مى کند، و در کنارش علاوه بر رضایت و خشنودى حق انواع نعمت هاى کامل بهشتى چه در جهت مادى، مانند: خوراکى ها، آشامیدنى ها، پوشاکى ها، زینت ها و زیورها، ظرف ها و جام ها، تخت ها و قصرها، و چه در جهت معنوى، مانند: همنشینى با پیامبران و امامان و صالحان و صدیقان و شهیدان و اولیاى الهى و بودن در کنار پدران و مادران و همسران و فرزندان شایسته وجود دارد، که همه ى آنها براى ابد و همیشه و جاوید و بدون کم شدن و قطع شدن در اختیار انسان است.

سوره هایى مانند واقعه، الرحمن، انسان، غاشیه، و امثال و نظایر این سوره ها در قرآن مجید به گوشه اى از این نعمت ها و نیز نعمت هایى که کسى از آن خبر ندارد «10» اشاره کرده است.

به راستى که پیامبران و امامان به خاطر زمینه سازى براى رسیدن انسان به حیات معنوى و حیات طیّبه و حیات برتر و ملکوتى از دو جهت به انسان حق دارند و بر انسان واجب است حق آنان را سپاسگزارى نماید.

جهت اول این که: وجود آن بزرگواران علت نهایى به وجود آمدن تمام مخلوقات و بویژه انسان است، و به وسیله ى نورانیت و شخصیت آنان است که انسان به حیاتش ادامه مى دهد، و روزى مى خورد، و از باران بهره مند مى شود، و خدا به خاطر آنان عذاب را دفع مى کند، و به برکت آنان قدرت مسبب الاسبابى اش را جلوه مى دهد.

جهت دوم این که: انسان به هدایت آنان هدایت مى شود و از نورشان براى راه یافتن به زندگى صحیح اقتباس مى کند و خدا به وسیله ى چشمه هاى دانش اینان حیات طیّبه به انسان مى بخشد «11».

در هر صورت بخشى از مکارم و زیبایى هاى اخلاق مانند تواضع باطنى و انکسار درونى و فروتنى نفسى پایه و اساس ظهور این سه حیات پرقیمت و بخش عمده و مهم آن حقایق، آثار و نتایج این سه حیات پرقیمت است.


منبع:وبلاگ عرفان

  • ابراهیم ارجبی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی